loading...
سکوت قلبم
رها بازدید : 25 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

 
شب های دراز را با بغض در خیابان های شهر سپری میکنم 
 
یک حرف و تنهایی دل میشکند مرا 
 
نفسم میگیرد از هوس های مردم 
 
از بوی شهوت هایشان 
 
هی بغض میکنم و خیابان ها را طی میکنم 
 
اروم از کنار عابرها میگذرم 
 
از کنار عابرهای بی تفاوت 
 
چفدر دل من سنگین میشود که قدم هایم را از روی نهایی برمیدارم 
 
وهیچکسی جز خودم صدای فریادهای درونم را نمیشنود... 
 
آه که چه سخت از زندگی کنار مردمی که حتی نسبت به خود بی تفاوتند... 
 
و چه سخت است تحمل روزهایی که تورا میگریاند وبه زانو در می اورد 
 
و پس از اندکی تامل تورا وادار به تصمیمی نو و زندگی ای جدید میسازد 
 
و از ان پس تنها یک چیز برایت مهم است ... 
 
اری زندگی .... 
 
ان هم زندگی ای که تا دیروز برای اتمامش نذر میکردی و حال برای ادامه اش....
رها بازدید : 35 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

 

 

یه پیر زن و یه پیر مرد تو یه خونه زندگی میکردن

پیره زنه موقع خواب خروپف میکرده و نمیذاشته پیر مرد بخوابه و

پیرمرد تا صبح بیدار میمونده وقتی ام که پیره زنه بیدار میشد بش میگفته که خروپف میکنی

پیر زن قبول نمیکرده و میگفت من خروپف نمیکنم. پیر مرد برای این که ثابت کنه پیر زن خروپف میکنه یه شب

صدای خروپف پیرزنه رو ضبط میکنه که وقتی پیرزن بیدارشد بش نشون بده. همون شب دیگه پیرزن از خوب پا نمیشه

تا پیر مرد صداشو نشون بده  و همون صدای خروپف ضبط شده از پیرزن تا چند سال برای پیر مرد حکم لالایی رو داشته و شبا تا اون صدای خروپف  رو گوش نمیداد خوابش نمی برد و عشق یعنی این........

رها بازدید : 51 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

 هوایت بی هوا نمی اید..... 

  ارام می اید....... 

 لبخند میزند........ 

  ارام میگیرد..... 

  و ماندنی میشود...... 

  و هر روز خاطراتت را برایم تداعی میکند.....  

 زنده میشوم........... 

 میمیرم....... 

  میخندم.......... 

  گریه میکنم....  

  و در نهایت.........  

   تمام میشوم!!!!!!!!!!!!  

رها بازدید : 56 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

هیچ وقت خیانت نکنید

 
سلام . دلم برات خیلی تنگ شده بود
 
پسرک از شادی تو پوست خود نمی گنجید...
 
راست میگفت ...خیلی وقت بود که ندیده بودش..
 
دلش واسش یه ذره شده بود..
 
تو چشای سیاهش زل زد همون چشمایی که وقتی ۱۶سال بیشتر نداشت
 
باعث شد تا پسرک عاشق شود و با تهدید و داد و هوارو عربده بالاخره کاری کرد که باهم دوست شدن
 
دخترک نگاهی به ساعتش کرد و میون حرفای پسرک پرید و گفت:
 
من دیرم شده زودی باید برم خونه...
 
همیشه همین جور بوده هر وقت دخترک پسرک را میدید زود باید بر میگشت...
 
پسرک معطل نکرد و کادویی که برای دخترک خریده بود رو با کلی اشتیاق به دخترک داد
 
دخترک بی تفاوت بسته را گرفت و تشکری خشک و خالی کرد...
 
حتی کنجکاویی نکرد داخل بسته رو ببیند پسرک خواست سر سخن روباز کند که دخترک گفت :
 
وای دیرم شد..من دیگه برم خداحافظ...
 
خداحافظی کردند و پسرک در سوک لحظه جدایی ماتم گرفت و رفتن معشوق را نظاره کرد ....
 
دخترک هراسان و دل نگران بود...
 
در راه نیم نگاهی به بسته انداخت ...یه خرس عروسکی خوشگل بود..
 
هوا دیگه داشت کم کم سرد میشد
 
وسرعت ماشین هاییکه رد میشدند ترس دخترک رو از دیر رسیدن بیشتر میکرد
 
پسره مثل همیشه ۵ دقیقه تاخیر داشت
 
اما بازم مثل همیشه ریلکس بود...دخترک سلام کرد و پسر پاسخ گفت
 
دخترک بی درنگ بسته را به پسر داد و نگاه پر شوقش را به نگاه پسر دوخت.
 
پسر نیم نگاهی به بسته انداخت و گفت: مرسی...
 
بسته را باز کرد و ناگاه چشمش به نامه ای افتاد که عاشق خوش خیال دخترک برای او نوشته بود...
 
لبخندی زد و به روی خود نیاورد...
 
چند دقیقه ای را با هم سپری کردن
 
و باز مثل همیشه خداحافظی و نگاه ملتمس عاشقی که از لحظه ی وداع بیزار است..
 
این بار دخترک عاشق بود و پسره معشوق او..
 
معشوقی که شاید جسم اون سر قرار با 5 دقیقه تاخیر حاضر شده بود ،
 
اما دلش از لحظه اول جای دیگه ای بود ........
 
کمی آن طرف تر صدای جیغ لاستیکی دخترک و پسر را متوجه نقطه ای در آن طرف کرد..
 
پسرکی در زیر چرخ های ماشین جان می داد
 
و آخرین نگاهش دوخته شده به معشوقه ای بود که به او خیانت کرده بود...
رها بازدید : 89 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

هنوزم حسادت میکنی؟؟به عشقی که هنوزم به یادت هست

هنوزم حسادت میکنی ؟؟ به قلبی که هر تپشش اسم تورو میاره

برگشتی که چی؟؟ برگشتی که بگی غلط کردم ؟؟ دیگه ل/ا/ش/ی بازی نمیکنم؟؟

راستی این چه وضعشه انگاری شدی ه/ر/ز/ه های خیابونی  فکر میکنی منم میگم باش برگرد؟؟

تــــــــو از پیشم رفتی جوانتر.  شادتر شدی برگشتی        ...  من چی؟؟ نرفتم که هیچ پیرترم شدم

یادته  گفتم نرو میمیرم.. نگفتم؟!.. نگفتم؟؟!! داغ آتیش دلتو نکار تو وجودم  نگفتم!! بری میشکنم؟؟؟

 

کجا بــــــــــــــــــودی روز هایی که شبا با کُلی اشک عکساتو نگاه میکردم

 

کجا بــــــــــــــــــودی روز هایی که شبا به خط خاموشت پیامک میدادم برگرد

 

کجا بــــــــــــــــــودی شبهایی که  با یادت سحر میکردم  و روز هارو  شب 

 

اون روز یادته سر کوچتون داد زدم ازش فاصله بگیر هنوز حساسم روت 

اون روزا یادته گفتم بیا آتیشم بزن بیا شاه رگمو بزن ولی جز من به کسی نگو دوستت دارم

خیلی سخت بود به دوستام  دروغ بگم رفتی مسافرت 

اون صحنه خیلی برام سخت بود که دستات توی دستاش بود

 

ببخشید عزیزم  موقعی عشقم بودی که مال من بودی  دستات فقط دستای منو لمس کرده بود گرمی بغلت فقط گرمی تن منو حس کرده بود ....

 

ببخش عزیزم  که آخرین دیدارت سر خاکم بود...(....)

میدونم بعد مرگم  بازم دلم هواتو میکنه ...(...)

رها بازدید : 17 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

گاهی گمان نمی کنی ولی می شود ,گاهی نمیشود که نمیشود.

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است ,گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود .

گاهی گدای گدای گدایی و بخت نیست ,گاهی تمام شهر گدای تو میشود .

رها بازدید : 52 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

مهم نیست که قبل از ازدواج عاشق بشی یا بعد مهم اینه مرد زندگی باشی می خوام بگم اونی که زندگی کردن بلد نباشه چه عاشق باشه چه نباشه هم سر خودشو به باد میده هم باعث بدبخت شدن دیگری میشه" بیا کمی انصاف داشته باشیم

رها بازدید : 52 سه شنبه 01 خرداد 1403 نظرات (0)



خــــدايــا...


چگونه بخوانمت؟ چگونه یادت كنم؟


    كه شرمسارم از اینكه چون تو خدایی ...


 

           و چون ما بندگانی !!!


چون تو مهربان و بنده نواز و بخشنده ...


                  و چون بندگانی بی رحم و متجاوز ...

 


    *خداوندا به فریادرس که از ناتوانی خود به فریادم*

رها بازدید : 26 سه شنبه 01 خرداد 1403 نظرات (0)

 

 

 آمـــدم تا ببینی چــه از ایـن دل مانـده اســت

 
 
چه از این کشتی پهلو زده در گل مانده است
 
دوباره آمدم اما اینبار نه با
 
 اشکهای شبانه ام که با
 
زبانی از جنس سادگی ،

 

 

دلتنگی و انتظار

 

 با زبان ساده عشق آمدم

 

 
بعد از اینکه آمدم غم نوشته ها ،
 
 اشکهای شبانه ام در چشم بر هم زدنی از بین رفت
 
 
توبــه کــردم که دیگــر هــرگــز ننـویســم و مـدتــی هــم
 
 بر سر عهدم مانــدم امــا چـه کنــم کــه
 
 عاشــق نـوشتــن هستــــم و
 
 
البته توبــه شکـــن،
 
و
 
 
اینبار توبــه کردم
 
 
 دگــر توبـه ي بیجـــــا نکنــم
 
 
 
حالا آمده ام تا دوباره شروع کنم
 
 
از نــو ، از اول!
 
 
و آنقدر شکست خوردن را تجربه می کنم تا

  

راه شکسـتـــ دادن را بیامـــوزم...

رها بازدید : 39 سه شنبه 01 خرداد 1403 نظرات (0)

 

گـــاه مـــی اندیشـــم...



چندان هـــم مهم نیـــست



اگـــر هیـــچ از دنـــیا نـــداشتـــه باشـــم...



همـــین مـــرا بس کـــه کـــوچه ای باشـــد و بـــاران



وخـــدایـــی کـــه زلال تـــر از بـــاران اســـت...

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
آیا میدانید با نوشتن نظر چیزی از شماکم نمی شود؟؟ آیا میدانستید زیباترین جای وبلاگ نظر گذاشتن آن است؟؟ آیا میدانید بانوشتن نظر پولی از شما کم نمیشود؟؟ آیا میدانستید با نظر گذاشتن دل نویسنده را شاد میکنید؟؟ آیا میدانستید بانظر گذاشتن دکمه کیبرد شما خراب نمی شود؟؟ آیا میدانید نظر گذاشتن باعث کوتاه شدن عمر شما نمیشود؟! آیا میدانید نظر گذاشتن فقط چند ثانیه طول میکشد؟! آیا میدانید نظر گذاشتن باعث شادی دل ادمین و بالارفتن انگیزه وی میشود و 1 در این دنیا و 100 در آخرت ثواب دارد؟! آیا میدانید خرابی ماوس به خاطر نظر گذاشتن نمیباشد اگه همه اینها رو میدونی پس نظر رو بذار دیگه میگم اگر وقت کردید محض تست کیبوردتون هم که شده یه کامنتی بزارید! به خاطر خودتون میگم...! می ترسم یه وقت کیبوردتون جلبک ببنده!!!:))
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 147
  • بازدید سال : 862
  • بازدید کلی : 3,960
  • کدهای اختصاصی
    قالب وبلاگ | چت روم فارسي
    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ

    كد ماوس

    كد ماوس