دوبــاره زوزه ی بــاد و گـریـه ی بـارون...
صــدای خـش خـش بـرگهـا تـو خیـابـون ....
دوبـاره گـریـه ی بـارون تـو را یـاد مـن میـاره...
تـو فصـل قشنــگ پـــایـیـز دل مـن آروم نـداره...
بـرای تـو بـی قـراره...
صـدام کـن که خیلـی خستــه ام...
ببیـن بـی صــدا شکستــه ام...
صـدام کـن کـه خیلـی تنهـام،بـزار دستـت رو تـو دستـام...
دوبـاره عشــق را صـدا کـن،دل را از غصـه رهـا کـن...
بیـا بـا مهــر و محبـت تـو سینـه ام قصری بنـا کـن...
دوبـاره عشــق را صـدا کـن...