دلم گرفته...
دلم خیلی گرفته...
از همه چیز ، از همه کس...
می دونم دیگه دلتنگیامم واسه همتون یه امر عادی شده، اما نمی دونم چرا هیچ وقت واسه خودم عادی نمیشه؟
خیلی دلخورم...
از عشقم...
از اونیکه منو عاشق کردو خیلی راحت تنهام گذاشت...
میگن عشق فقط تو قصه هاست...
اما من معتقدم عشق وجود داره ، منتها دیگه از مجنون ها و فرهادها خبری نیست....
شایدم من زیادی انتظار دارم...
اما آخه من که واسه اون هرکاری کردم........
هرچی که خواست، شدم........
شدم عاشق، شدم لیلی،شدم تنها،شدم واله،شدم...
همه چیز شدم فقط برای اون شدم...
اما اون چه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راحت تر از همیشه تنهام گذاشت...
دلم سخت گرفته......
دلم سخت شکسته.....
نمی دونم چرا نمی تونم فراموشش کنم...
هرچی از بدیهاش واسه خودم گفتم،اما همشو گذاشتم به پای خوبیاش و نشد که نشد...
چیکار کنم؟
چیکار کنم بدون اون؟؟؟؟؟
آخه خدا جون چرا من؟؟؟؟؟؟